به نظرمن بحث خيانت هم مثل خوشبختي ميمونه كه ازديدهركس يه تعريفي داره (البته نظرشخصي منه ومنبع علمي نداره)
من يه دوستی داشتم وکیل بود تعریف میکرد میگفت من یک مراجعي داشتم كه وقتي اومدپيش من گفت شوهرم به من خيانت كرده !!
من هم كه مثل همه شمافكركردم رفته زن گرفته شروع كردم به پرسيدن اوضاع وروابط عاطفي واين حرفها كه خانمه گفت فكركنم اشتباه متوجه شديدهمسرمن 6 سال است كه ازدواج مجددكرده وازنظرمن اين حقش است چون نه من اونودوست دارم ونه اون منو
گفتم پس چرادرباره خيانت صحبت ميكنيد ؟ گفت : مدتي پيش زميني خريداري كرده وپول اونوازمن قرض گرفت ولي نگفت براي چه كاري
ازاينكه به من اعتمادنداره وبدون اطلاع من اين كاروكرده من احساس ميكنم كه بهم خيانت شده

اين خانم خيلي راحت درباره همسردوم شوهرش صحبت ميكردوبه نظرش هيچ كارناپسندوغيرعادي نمي نموداماپنهان كردن مسئله ديگري براي اون خيانت محسوب مي شد
چون فرهنگ خانواده اين مسئله روبه دخترشون القاء كرده بوده يا اون عشق وعلاقه اي كه بايد بينشون وجودنداشته ياهرعلت ديگه ائي كه بوده ولي به هرحال ازنظراون اين مسئله خيانت نبوده حالا ازنظردخترهاي عرب هم اين مسئله صدق ميكندكه ازروزاول ازدواج بااين ذهنييت ازدواج مي كنه كه همسراول است يعني چي ؟ يعني مي دونه كه بعدازاون هم حتماچندتاي ديگه هم هستند. پس ازنظراونهاخيانت تعريف ديگه ائي داره